بگذار فقط ۱ بار بگويم که چقدر دوستت دارم ...
همین تا بعد
غروب دل تنگ آدینه میام تو کافه و می خزم یه گوشه دنج و سفارش یه فنجون قهوه بدون شکر میدم
و صدای علی لهراسبی تو کافه زمزمه میکنه :
اگه فاصله افتاده / اگه من با خودم سردم
تو کاری با دلم کردی / که فکرشم نمیکردم
چه آسون دل بریدی از / دلی که پای تو گیره
که از این بدترم باشی / واسه تو نفسش میره
نمیترسم اگه گاهی / دعاهام بی اثر میشه
همیشه لحظه آخر / خدا نزدیک تر میشه
تو رو دست خودش دادم / که از حالم خبر داره
که حتی ازتو چشم هاشو / یه لحظه بر نمیداره
تو امید منی اما / داری از دست من میری
با دستای خودت داری / همه هستی مو میگیری
دعا کردم تو رو بازم / با چشمی که نخوابیده
مگه میزاره دلتنگی / مگه گریه امون میده ؟
مریضم کرده تنهایی / ببین حالم پریشونه
من اونقد اشک میریزم / که برگردی به این خونه
حسابش رفته از دستم / شبایی رو که بیدارم
شاید از گریه خوابم برد / درا رو باز میزارم
فاصله هایی که شاید قرار نیست هیچ وقت پر بشن چشمام رو میبندم رو هر چی نیست...