کافه تنهایی
کوچه...

 

 

بي تو، مهتاب‌شبي، باز از آن كوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم، خيره به دنبال تو گشتم،

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق ديوانه كه بودم.

 

در نهانخانة جانم، گل ياد تو، درخشيد

باغ صد خاطره خنديد،

عطر صد خاطره پيچيد:

 

يادم آم كه شبي باهم از آن كوچه گذشتيم

پر گشوديم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتيم

ساعتي بر لب آن جوي نشستيم.

 

تو، همه راز جهان ريخته در چشم سياهت.

من همه، محو تماشاي نگاهت.

 

 

 

 

باز گفتم كه : ” تو صيادي و من آهوي دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم، نتوانم!

 

اشكي از شاخه فرو ريخت

مرغ شب، نالة تلخي زد و بگريخت ...

 

اشك در چشم تو لرزيد،

ماه بر عشق تو خنديد!

 

يادم آيد كه : دگر از تو جوابي نشنيدم

پاي در دامن اندوه كشيدم.

نگسستم، نرميدم.

 

رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌هاي دگر هم،

نه گرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم،

نه كني ديگر از آن كوچه گذر هم ...

 

بي تو، اما، به چه حالي من از آن كوچه گذشتم!
 

 

پی نوشت: آزاد آزادم ببين چون عشق درگير من است

شاد زی بدرود

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشة ماه فروريخته در آب

شاخه‌ها  دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

 

يادم آيد، تو به من گفتی:

 از اين عشق حذر كن!

لحظه‌اي چند بر اين آب نظر كن،

آب، آيينة عشق گذران است،

تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است،

باش فردا، كه دلت با دگران است!

تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!

 

با تو گفتم:‌” حذر از عشق!؟ - ندانم

سفر از پيش تو؟ هرگز نتوانم،

نتوانم!

 

روز اول، كه دل من به تمناي تو پر زد،

چون كبوتر، لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدي، من نه رميدم، نه گسستم ...“

 

غروب آدینه ی یه شب مهتابی ماه رمضان و تو برای من عزیز ترین خواهی بود ؛و خواهم نوشت از شب خاموش چشمانت و آواز حزن انگیز نگاهت را زیر لب زمزمه خواهم کرد کنج کافه تنهایی و مثل همیشه طعم تلخ یه فنجون قهوه میام با زمزمه شعر کوچه فریدون مشیری تا سر کوچه دلدادگی

قهوه چی شاهرخ 30 / 5 / 1389برچسب:, (1:40) |
فردا

 

فردا خواهد آمد
  مانند استمرار تنفس زمین
  بی خواسته­ی من،  تو
  مانند فرداهایی
  که در دیروزها گم شدند
  و خاطره­ای
  به جای نمانده از آن
  روزهایی
  که آمد و شدشان
  هیچ­گاه به اختیار من نبود
نه کودکی­ام
  که در بیغوله­های بی­گاری بچه گانه گذشت
  و نه ایامِ رویایی شباب
  که در بزرگ عقلی زودرس گذشت و
  من را از آن نصیبی نبود
اما، همیشه بایدی بود
  با ترسیم رویایی
  از دورنمایی شگفت
  که از شدن می­بایستی سر بر می­کشید
  کشید،
اما، از گُرده­ی هَزاران ماجرای همین حوالی زندگی

  من صدای خود را فریاد می­زنم
  که در این هیاهوی فراگیر
فریادی است
                   میان توفان شن

فردا خواهد آمد
  و رویاها
  چنان دانه­های انار
  کنار هم چیده خواهند شد
  خانه­ها
               کوچه­ها
                              خیابان­ها هم
                                                   بی خواسته­ی من و تو
فردا خواهد آمد
  طرحی نو افکنده خواهد شد
  و تو زندگی را
  با من قسمت خواهی کرد
  و امروز در دیروز گم می­شود
                              فردا خواهد آمد
                                           فردا خواهد آمد

و من امیدوار می مانم تا، 

                         فرداهای دیگر....

 

قهوه چی شاهرخ 24 / 5 / 1389برچسب:, (14:47) |
میدونم یه روز میفهمی

 

 

آخر شبم رو میخزم تو کافه چیزی به سحر نمونده با یه فنجون قهوه تلخ همیشگی میرم تو حس صدا و شعر رضا صادقی و باهاش زمزمه میکنم:

میدونم برات عجیبه

اینهمه اصرارو خواهش

اینهمه خواستن دستات

بدون حتی نوازش

 

 

میدونم برات عجیبه

من با این همه غرورم

پیش همه بدیهات

چه جوری بازم صبورم

 

 

میدونم برات سواله

من چرا پیشت حقیرم

دور میشی منو نبینی

باز میام تو رو ببینم

 

 

میدونی چرا همیشه

من بدهکار تو میشم

وقتی نیستی هم یه جوری

با خیالت راضی میشم

 

 

میدونی برا چی از تو

غم دارم ولی میخندم

تا نبینی گریه هامو

هر دو چشمامو میبندم

 

 

 

چاره ای جز این ندارم

آخه خون شدی تو رگهام

میمیرم اگه نباشی

بی تو من بدجوری تنهام

 

 

میدونم یه روز میفهمی

 روزی که دنیا رو گشتی

 من چه جوری تو رو خواستم

 تو چه جور ازم گذشتی

 

 

 پ ن 1:عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر

                        و بزرگ کردن یک نفر به اندازه یک دنیا

پ ت 2:آنچه نزد شماست به پایان می رسد، و آنچه نزد خداست باقی و پایدار است، و کسانی که صبر پیشه کردند، همانا مزدشان را بر پایه نیکوترین کاری که می کردند، پاداش خواهیم داد.(سوره حجرآیه96)

 

تا بعد....

 

قهوه چی شاهرخ 23 / 5 / 1389برچسب:, (2:56) |